90/12/27
9:3 ع
دل زنده است تا بسراید صفای عشق
ما شاعریم تا چه بخواهد خدای عشق
چیزی نیافریده خدا که بشر کند
گل های خام را به جز از کیمیای عشق
شرح وصال باید و درد فراق گفت
کی می توان سرود همه ماجرای عشق؟
خوشتر ندیده عالم امکان به گوش خود
از نغمه های قلب حزین و صدای عشق
پروانه سوخت در بغل شمع و شمع هم
می سوخت تا که فاش بگوید بهای عشق
«یاران هزار ساله ره یار سوی یار
یگ گام بیش نیست ولیکن به پای عشق»