91/6/13
2:11 ع
سلام غزلی تقدیم به صاحبم به امید قبولی؛ تورو خدا فقط نخونید، اشکالاتش رو هم بگید.
زدوری تو من زار می روم از هوش
زشوق لحظه ی دیدار می روم از هوش
همیشه زیر لبم از شما غزل خوانم
درون کوچه و بازار می روم از هوش
بیا که دار و ندارم تویی در این دنیا
که پای چوبه ی این دار می روم از هوش
اگر نبینمت ای «آفتاب پنهانی»
ز گریه های شب تار می روم از هوش
میان روضه ی مادر، میان روضه ی در
میان روضه ی دیوار، می روم از هوش
مرا به دیدن حور و خدا نیازی نیست
فقط ز فکر تو هر بار می روم از هوش
چنان خلیل مرا سوختی و مثل کلیم
درون لحظه ی دیدار می...